چی بگم! کی می تونه این احساس رو بفهمه
سال سوم دبیرستان
کنار پنجره می نشستم. توی همون میز و نیمکت کوچیکمون با احد دنیایی داشتیم
تمام مدت با احد و حسین و مصطفی و سجاد مشغول کرم ریختن و چرت و پرت گفتن بودیم
رادیو اجرا می کردیم
رو کاغذ هزار جور بازی می کردیم
هر موقع هم که حوصله ام از کلاس سر می رفت از پنجره بچه های تو حیاط رو نگاه می کردم.
نامه نگاری های سر کلاس با حسین...
چه رویاهایی داشتیم
تمام اون رویاها و آرمان ها در یک قدمی هستند امروز
هنوزم سر کلاس ها کنار پنجره می نشینم. و هنوزم هر موقع از کلاس حوصله ام سر میره مردم بیرون رو نگاه می کنم
فرقش اینه که به جای آقای سلیمانی که شیمی درس بده
درس میده Renormalization Group داره Keshav
سر کلاس چرت و پرت می گیم Gojko و Aaronهنوزم گاهی با
جالب نیست؟
شاید شانس بود
نمی دونم
فقط می دونم که بینهایت خوشحالم
سال سوم دبیرستان
کنار پنجره می نشستم. توی همون میز و نیمکت کوچیکمون با احد دنیایی داشتیم
تمام مدت با احد و حسین و مصطفی و سجاد مشغول کرم ریختن و چرت و پرت گفتن بودیم
رادیو اجرا می کردیم
رو کاغذ هزار جور بازی می کردیم
هر موقع هم که حوصله ام از کلاس سر می رفت از پنجره بچه های تو حیاط رو نگاه می کردم.
نامه نگاری های سر کلاس با حسین...
چه رویاهایی داشتیم
تمام اون رویاها و آرمان ها در یک قدمی هستند امروز
هنوزم سر کلاس ها کنار پنجره می نشینم. و هنوزم هر موقع از کلاس حوصله ام سر میره مردم بیرون رو نگاه می کنم
فرقش اینه که به جای آقای سلیمانی که شیمی درس بده
درس میده Renormalization Group داره Keshav
سر کلاس چرت و پرت می گیم Gojko و Aaronهنوزم گاهی با
جالب نیست؟
شاید شانس بود
نمی دونم
فقط می دونم که بینهایت خوشحالم
3 comments:
manam khoshhalam ke dari be arezoohat miresi!
koo hami semavar ke marg nedere bebin bood mokone yak chai dige birizi?
You have some sth~~ halter neck wedding dresses!?! Christian Louboutin Boots Mother Of Bride
Post a Comment